شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

پایگاه انتشار سروده های کلاسیک و نثر نوشته های حسین رضائیان

شاعرانه

چند سالیست که با نوکری ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

بایگانی

۱۷۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است

وقتی نباشی پیشِ من، آتش فشانم

پُر می‌شود از هرم دوری استخوانم

 

وقتی نباشی می‌شوم بیزار از خویش

« إنا إلیه راجعون » وردِ زبانم

 

با تو نبودن در خیالم عینِ مرگ است

تا روی لب می‌آورد این غصه جانم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۰۱ ، ۱۳:۰۳
یاحق

نیما شدن - حسین رضائیان

 

باید که بعضی وقت‌ها مدهوش باشی

یا گوشه‌ای افتاده و بیهوش باشی

 

آسودگی یعنی پیِ سختی دویدن!

باید به هنگام بلا آغوش باشی

 

نیما شدن یعنی که بالادست بودن...

حتماً نبایستی که اهل یوش باشی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۵۱
یاحق

نشسته‌ام بنویسم سرود بر لب را

و با خبر کنمت چاره‌ی مصوب را

 

شبی اگر که بدون تواَم مقرر گشت

خدا کند که بمیرم نبینم آن شب را

 

اگر که ماندم و دیدم که بی تو شب آمد

بیا سحر بنگر حال نامرتب را

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۴۹
یاحق

با تو - شعر و اجرای حسین رضائیان

کنار من بنشین... این قرار من با تو

خزان درد فراقم؛ بهار من با تو

 

تو باش و جبر تمام تفکراتم باش

کنار من بنشین... اختیار من با تو

 

من از تمام خودم بی بهانه می‌گذرم

از این به بعد تمام تبار من با تو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۰۰ ، ۱۴:۰۷
یاحق

کهنه راز - حسین رضائیان

بال ملک سجاده‌ی راز و نیازت

جبریل پر افکنده زیر جانمازت

 

مرغ سحر در انتظار ندبه‌ی تو

آتش گرفتار تو و سوز و گدازت

 

سجادی و عین قیامی و قعودی

در سجده‌ای و عشق باشد بر فرازت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۰ ، ۰۷:۳۹
یاحق

کمی دیر است - حسین رضائیان

نفس در سینه‌ام حبس و مرا بُغضی گلوگیر است

دلم از این بهارانِ بدونِ بودنت سیر است

 

جهان سربازِ ناچاری‌ست که در جنگِ شادابی

سرش بالاست اما از درون دل مُرده و پیر است

 

نمی‌آیی و ما سبحه به دستان یادمان رفته است

که در این داغ پای این دلِ غرقِ خطا گیر است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۱۱
یاحق

امروز - حسین رضائیان

وقتی از دور نگاهت به من افتاد امروز

دل ویران شده از درد، شد آباد امروز

 

نفس غم زده ام کار مرا ساخته بود

منِ دیروز عزادار، شدم شاد امروز

 

تو بهاری، تو نگاهت، نفست شادابی ست

تو نسیمی خنکی در دل مرداد امروز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۱۳
یاحق

پافشاری

 

با من دوباره عشق را از سر گرفتی

باز آمدی این خسته را در بر گرفتی

 

باز آمدی با دست‌های مهربانت

اشک فراق از چشم‌های تر گرفتی

 

هرچه ندادم دل به چشمان تو اما

با پافشاری کردنت آخر گرفتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۹ ، ۲۰:۱۴
یاحق

از تو سه تا گزاره، همواره در بَرَم بود

شوری شبیه طوفان، از عشق در سرم بود

 

اول همیشه ماندن، در ابتلای این راه

راهی که آبرویش، از دیده‌ی ترم بود

 

دوم تو را اگرچه، از دور دل نکندن

این غصه‌های آن ور، آن داغ این ورم بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۹ ، ۱۳:۵۱
یاحق

آه ای بقیع

می سازمت روزی به دست خویش، می دانم

من پای حرفی که زدم، ای عشق! می مانم

 

یک روز در صحن و رواقت ای حریم حزن

من مطمئنم که زیارت نامه می خوانم

 

می آید آن روزی که این نامرد مردم را

-  وهابیان پست -  را از شهر می رانم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۰۸:۲۴
یاحق